دقایق پایانی
در چهل و پنج دقیقه ی پایانی تولدم باید بگم که ابدا مثل چند سال گذشته شیرین و دلچسب نبود و این یک حس کاملا درونی بود.
علی رغم سینما صبح و نهار که با مامان و برادرم گذشت حالم خوب نبود.
و این کمبود حال خوب ابدا به عدم وجود یک شخص یا اتفاق خاص مرتبط نبود فقط و فقط خودم دلم خوش نبود.
شاید به خاطر تمام چیزهایی که فکر میکردم تو نوزده سالگی دارم و حالا میبینم که ندارمشون.
به هرحال سلام بر نوزده سالگی،سعی میکنم سال دیگه این موقع از سالی که گذروندم راضی باشم.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۷ ساعت 23:17
توسط ....
|