من رو ، هربار غرق نداشته‌ها و نشده‌هام هستم ، پیدا میکنی.
پیدا میکنی ، باهاش حرف میزنی و وقتی تلفن رو قطع میکنی که مطمئنم کردی ،داشتن تو یک نفر ، به تمام نبودن ها، می‌ارزه.
کاش یک‌بار توی دهنِ منِ مغرور میچرخید و بهت میگفت چه‌قدر دوستت داره و چه‌قدر پشتش بهت گرمه.
من تمامِ این "دلم برات تنگ‌ شده‌"ها و "قهوه‌ خوردن با تو بیشتر میچسبه"‌ها رو یادم میمونه داداش، قول میدم.

تا حالا هزاربار گفتم و تو هربار بیشتر بهم ثابت میکنی که گرچه من بزرگترم تو خیلی قشنگ تر از من بزرگتری میکنم.