این بغض که داره خفهم میکنه؛ چطور آدمی که یک روز اونقدر باعث خنده و آرامش و حال خوبت بوده، میتونه اینطوری دست روی گلوت بذاره، چطوری اینقدر سنگ دلاید؟ چطوری میتونید موجب این میزان حال بد در آدمها باشید.
چطوری اهمیت نمیدید؟ چطوری اینقدر ساده و آسون دل می کنید؟ چطوری همهچیز یادتون میره؟ چطوری اینقدر ساده و نرمال به زندگی ادامه میدید؟ چرا یه استوری سین نزدن من رو دیوانه میکنه؟
پارسال ابن موقع ها، خدایا پارسال این موقع ها کی فکر میکردم این آدم سال بعدش بتونه اینقدر عمیق قلبم رو بشکنه.
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 9:38
توسط ....
|